دنیا خرابم بیش از این دیگر مرا ویران مکن
جانی نمانده در تنم این پای را بی جان مکن
عمری خدا را خوانده ام در سختی ایام لیک
باناامیدی های خود من را تو بی ایمان مکن
مگذار چوبت لای چرخ تا نان مردم را بُری
رحمی نما دنیا دگراین سفره را بی نان مکن
مگذار کم آرم خدا در پیش این دنیای غم
روزی رسان آخر تویی محتاج این و آن مکن
محمود مقامی
نشستم درفراقت من تورابا هوش وجان دیدم
صداکردم تو نشنیدی چه زجری در جهان دیدم
ندانستی که در گیر چه ظلمی من عیان گشتم
وفا از کس ندیدم من نشستم این و آن دیدم
لبی خشکیده در صحراست نچیده بوسه لیلی
من آن مجنون سرگردان شبی نور عیان دیدم
شکستند قلب پاکم را ندیدند عاشقت هستم
چراغان کرده ام صحرا طلسم این زمان دیدم
من از دردم چو نالانم شریک غم نمیخواستم
ندیدم روی خوش دیگرحسودان رامکان دیدم
مرا دادی تو تب گویا که خود عاشق ترم بودی
چه شد با دیگری رفتی غمت را پر بیان دیدم
عجب زجری بما دادند در این دنیای بی وجدان
در این دنیای بی وجدان دلم را در خزان دیدم
نوشتی از فراقم چون بخوان ای جعفری نالان
در آغوشت چو بنشستم ملاییک پاسبان دیدم
علی جعفری
دنیا مرهون کسانی است که حتی اندوهشان هم فرصتی برای نغمه جاری چشمه هاست
از تو تندیسی باید ساخت ،تندیس ِتبلور ِطلوع ِماه ،با قداست ِپروانه
از شکوهِ اندووهگین ِعمقِ سرافرازی
زاد روزت مبارک اعتماد ِجاودان اجابت باران
گیتی هادی برزند
چرا من یه جا بمونم با دلت
من می خوام ایرانو عاشق بکنم
با دلم واس دلت تور بزنم
تو رو من سوار قایق بکنم
چرا ترمز بگیرم دستاتو هرمز بگیرم
تو رو اهواز ببرم تا خود شیراز ببرم
شهر حافظ و ببین پامو بزارم روی گاز
از هوای قصردشت تا میدون گاز ببرم
(بگو تهرانو زدیم ما برج میلادو زدیم
ایرانو بترکون ما کل دنیا رو زدیم
ما روز و شب نداریم تو بگو غم نداریم
رو غما خط کشیدیم ما خود رویا رو زدیم)
تو بگو واس منی بهم بده آخه تو قول
تا بریم به اصفهان به دیدن سی و سه پل
بعدشم کاشان بریم با خوشی عطر گلاب
من واست دل بزارم غرقت کنم آخ توی گل
بیا ما بریم مشهد پابوس آقامون رضا
تو حرم سلام بدیم عوض بشه حال و هوا
برا خوشبختی مونم تا خود صبح کنیم دعا
بگیم به حق آقا جدا نشه دستای ما
(بگو تهرانو زدیم ما برج میلادو زدیم
ایرانو بترکون ما کل دنیا رو زدیم
ما روز و شب نداریم تو بگو غم نداریم
رو غما خط کشیدیم ما خود رویا رو زدیم)
زهرا گودرزی فرد