صدای باران آرام و بی خبر

صدای باران
آرام و بی خبر
بر پیکره خیالی که دیگر نیست
و لبخندی که حالا دیگر خشکیده
در این برهوت اندیشه های پاک
و اندیشه ای که آبستن طرحی دیگر است
تکامل تدریجی معرفت باد
بوی باوری تلخ را
به مشام رویایی خیس
تا بی نهایت می کشاند


بهروزکمائی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد