-
دلیران دریا دل و جان به کف
شنبه 29 اردیبهشت 1403 12:52
دلیران دریا دل و جان به کف زمان را نکردند هرگز تلف شبی سخت و سرما و باران خیز مهیا شدند بهر جنگ و ستیز هراسی نداشتند ز پیکار و کار تو گوئی که بر فیل گشتن سوار چو باران فرود امدند پر دلان در ان جبهه بر سنگر دشمنان دلیران چو شیران به دشمن زدند همه دشمنان سخت به تنگ امدند فلک بر گزید شست خود زین عمل ز شیران همت ز گرگان...
-
السلام علیک یا صاحب الزمان
شنبه 29 اردیبهشت 1403 12:51
-
این کوچه بن بست
شنبه 29 اردیبهشت 1403 12:50
این کوچه بن بست این دیوار چند خانه جوی خشک خالی از آب بچه ها برهنه پا می دوند بهر سو گربه ای سر دیوار در آفتاب نیم روز دوره گردی با خرش چه آوازی می خواند من نشسته بر بام یک خانه خانه نه یک لانه به آسمان می نگرم دشتی بی انتها نه دری دارد نه دیواری و این کوچه بن بست گرمی نیم روز سردی دل پشت این دیوار این کوچه دشتی است...
-
یاضامن آهو
شنبه 29 اردیبهشت 1403 12:50
-
من روح خسته ، روح سرد استجاری
شنبه 29 اردیبهشت 1403 12:49
من روح خسته ، روح سرد استجاری در انتهای کوچه های بیقراری یک بادبادک یک درخت بی بهانه یک چتر بسته، زیر باران بهاری میگردم اما نیست چشمی آشنا را در لابه لای مردم بی اختیاری میپیچد انگار خواب پل درشیب یک شهر من یک تونل تو ایستگاه بی قطاری یک صبح ممتد، مانده جا در بستر خواب خشکیده شب در خاطرِ، شب زنده داری حس میکنم بی تو...
-
توبه کردم
شنبه 29 اردیبهشت 1403 12:49
توبه کردم از خیال مباحم تب کرد روح در نگاه ابر ساربانا از ماوراء به وراء گفتم از آنچه در وعده گاه پلک مرددم سفر کرد لابلای نغمه ی دوست ، ز چرا؟ گویی ناشا گفت مهبطتت زاستارم و دلت سرخ باد و درد و دریغ که التزامت ز عصر مبین ست آه مادر از شال امید به خاک رفیق قسم که عاقبت ، پری به صورت کلام رسید به خدا گفتم ، که سفر شرعی...
-
تو از دونـان و بدگویان بجز خسران نمی بینی
شنبه 29 اردیبهشت 1403 12:48
تو از دونـان و بدگویان بجز خسران نمی بینی میـان حـرفشـان چیـزی بجـز بهتـان نمی بینی حیا و شرم ز کف دادند که عنوانی بدست آرند به ظـاهـر زاهـد و باطن بجز شیطان نمی بینی سلیمان ابوالقاسمی
-
امشب دلم گرفته،به کویَت بیامدم
شنبه 29 اردیبهشت 1403 12:46
امشب دلم گرفته،به کویَت بیامدم من را ببین،به دیدن رویَت بیامدم از عالَمی که قدر چو من را نداند آن آغوش باز کن،که به سویَت بیامدم اینجا تلف شوَم اگرَم داد نارِسی خوشدل زِ بهر خُلق نکویَت بیامدم پایان رسیده جَرّه،ولی من هُشَم هنوز مستم بکُن،به بوی سبویَت بیامدم بینْ ظُلمتی که جملهٔ عالَم گرفته است مَرجو به کم زِ شعلهٔ...
-
از حاشیهی دامن پُرنگارِ روز
جمعه 28 اردیبهشت 1403 13:07
از حاشیهی دامن پُرنگارِ روز آنجا که آسمان جلای نیمهی مردادماهی تو را بر تن کرده است رویای تو بر من شعر میپاشد و رنگدانه تو پیش از این در میان ستونهای وحشی تاریکی گذر هنجارشکن ماه سبز بودهای و زمزمهی فروبار باران پیش از آن که دریاچهی آب شیرین پیرامونت را از ازدیاد نیایش نمک بلورین خود شور کنی آه تو چه رندانه...
-
حال خوب
جمعه 28 اردیبهشت 1403 13:06
-
مبادا مفلس و بدبخت باشی
جمعه 28 اردیبهشت 1403 13:05
مبادا مفلس و بدبخت باشی رقیبا با گلم سرسخت باشی... اگر گفتی به او نازکتر از گل الهی روزِ بعد بر تخت باشی... حسن کریمزاده اردکانی
-
السلام علیک یا صاحب الزمان
جمعه 28 اردیبهشت 1403 13:04
-
برخیز و طلوع کن در آسمانی که شبش نزدیک است
جمعه 28 اردیبهشت 1403 13:03
برخیز و طلوع کن در آسمانی که شبش نزدیک است هجران تو از من نه که از دوریه آن نزدیک است مهدی حاجیان
-
من رقص سماع را
جمعه 28 اردیبهشت 1403 13:02
من رقص سماع را ار پروانه های برکه آموخته ام... پروانه مدی
-
یک یار مرا بس است
جمعه 28 اردیبهشت 1403 13:01
یک یار مرا بس است او که همه کس است جانش که جان من حتی که جان پس است با او جهان بی نقص بی او که پرنقص است در ظلمت بود این دل عشقش که چون شمس است یک لحظه بفکر بی او سال ها زجان ترس است دوزخ کنارش خوب جنت بی او نحس است دیدش به این دنیا والله که خود درس است این قلب دگر شد قفل چون یار به آن حبس است گر یار من تو باشی این تو...
-
میلم به بیان هست ولی مصلحت افتاده نگویم
جمعه 28 اردیبهشت 1403 13:00
میلم به بیان هست ولی مصلحت افتاده نگویم از شاعر مشروطه بپرسید که لب دوختگی چیست . جانم شده فریاد که چشمان خریدار دلم کور از مرد وطن دار بپرسید که نفروختگی چیست . در من ولعی هست به تکرار تماشای عبورش از تجربه ی حرص بپرسید که اندوختگی چیست . از هرم نگاهش، به تنم مشعل خورشید گل انداخت از آتش بهرام بپرسید برافروختگی چیست...
-
تکیه بر غیر مزن تا که تورا تکیه گَهم
پنجشنبه 27 اردیبهشت 1403 12:53
تکیه بر غیر مزن تا که تورا تکیه گَهم لعنتم گر که دلم را به کسی جز تو دهم خیر خود بین تو ز رویم که همه آینه ام دیده ام بیشتر از خود ز همان آینه هم عاشق غیر مشو چون که منم لیلی دهر من که مجنون تو ام نیست جز اینم گنهم نور عینم تو مکن چشم به هر منظره خوش نور چشمان منی ای به فدایت نگهم بیش از پیش بیا تا که تورا لمس کنم چون...
-
ذیقعده شد و لطف خدای سرمد
پنجشنبه 27 اردیبهشت 1403 12:53
ذیقعده شد و لطف خدای سرمد چون ابر کرم به سوی ایران آمد گُل کرد گُل حضرت معصومه به قم پرنور ز مقدم رضا شد مشهد محمدحسن مداحی
-
خاطرم سخت فسردست در این شهر غریب
پنجشنبه 27 اردیبهشت 1403 12:52
خاطرم سخت فسردست در این شهر غریب میدهد راست مرا چون شب دیروز فریب کاسه صبر که گفتی نشود پر ز تمنای وجود شده لبریز صبر و کاسه به یکسان انقریب طاقتی کوکه کنم صبر دراین دار فنا میدهد جان که نهد راست در دام فریب زاغ بود آن نفسی کز پی بلبل دیدیم دیگرم نیست خوش دل به صوت عندلیب دل بِبُر مفتون از دنیا و هر چه دلبر است...
-
السلام علیک یا صاحب الزمان
پنجشنبه 27 اردیبهشت 1403 12:51
-
دیدم که بین راه ، پایت به خار خورد
پنجشنبه 27 اردیبهشت 1403 12:50
دیدم که بین راه ، پایت به خار خورد هشدار نـــازنین ، پــا را تکان نده مشغولِ پچ پچ اند ، گل های باغچه اینجا حسود هست ، صورت نشان نده من دوست دارمش ، ابرو و چشم را بر دستِ دشمنت ، تیر و کمان نده ... حالا که بُرده ای ، دل را به سرخی اش لب غنچه کن ، بکُش ، مارا امان نده یک چند ساعتی ، با من نفس بکش جز من به هیچکس ، دیگر...
-
گفتی غزلی بگو ، که دل باز شود
پنجشنبه 27 اردیبهشت 1403 12:48
گفتی غزلی بگو ، که دل باز شود با قطرهی اشک گل ، همآواز شود من گفتم و تو نخواستی بشنویاش شاید که دوباره قصه آغاز شود احسان آریاپور
-
از عوارضی که بگذری
پنجشنبه 27 اردیبهشت 1403 12:47
از عوارضی که بگذری آزاد راه است با خروجی های بسیار و دوربرگردان ها ی فراوان که یعنی مسیر و مقصد هیچ کدام به گروگان ات نمی گیرند سفر را گردن بگیر، هر گردنه ای که حیران نمی شود گلنار معینی
-
اینجا شب نیست
پنجشنبه 27 اردیبهشت 1403 12:46
اینجا شب نیست اینجا روز نیست زمانی است مات و محو اندود در رقص شیطانی ثانیهها ثانیههایی شتابان به مرز هیچ آنگاه که در وزنی انسان وار در این هرج ، همچون برگی رها در پاییز اما سبز دعوتشان را لبیک نگویی تو را به راستی متهم میکنند و آنگاه سزایت تنهایی مقدسی است که سزاوارش بودی سزایت برازنده ات باد تا ابد تا ابد مسعود...
-
آویخته اند به دیوار محبت
چهارشنبه 26 اردیبهشت 1403 12:37
آویخته اند به دیوار محبت مهر سکوت در روزنه های این دیوار پروانه ندارد لانه هیچ مرغی آواز نمی خواند حتی هیچ مگسی حال آهنگ ندارد می گریزد ز این دیوار می کند جای دگر خانه کبو تر ها که زمانی بر کنگره دیوار نشسته نامه عشق به معشوق به صبا می بردند نمی جویند سایه این دیوار لانه عشق به دیواری، در شهری دگر خواهند برد که آواز...
-
طبیعت
چهارشنبه 26 اردیبهشت 1403 12:36
-
گـر ذره ای در قلبهـا یادِ خدا بود
چهارشنبه 26 اردیبهشت 1403 12:34
گـر ذره ای در قلبهـا یادِ خدا بود دلهایِ ما آیا کمی از هم جدا بود سلیمان ابوالقاسمی
-
دوش ستاره من بر خواب من نشستی
چهارشنبه 26 اردیبهشت 1403 12:33
دوش ستاره من بر خواب من نشستی چونان نسیم سحر بر بوستان نشستی خواب سیاه تارم از نور تو درخشید شاهنشاها چه زیبا بر چشم من نشستی بانوی مهر و ماهی خانه به نور داری یکدم تو ای ستاره برما نظر نداری سهم من از عشق تو گشته همین انتظار وه که از این انتظار جانا خبر نداری سرمستم از دیدارت، حتی بخواب و رویا لیک چرا تو از من...
-
السلام علیک یا صاحب الزمان
چهارشنبه 26 اردیبهشت 1403 12:33
-
ما در این پوشش تزویر به دنبال توییم
چهارشنبه 26 اردیبهشت 1403 12:31
ما در این پوشش تزویر به دنبال توییم موجب ِمسخرگیّ ِ خود و احوال توییم سال ها ما در ِ هر خانه به خواری زده ایم نشنیدیم جوابی و پی ِ حال توییم اگر از وضع ِ خیال و دلمان می پرسی شده مداح کس و ناکس و ما لال توییم کوچه ها دیگر از اندیشه ی ما بیزارند پخته در دیگ ِ دورنگی ،ولی کال توییم اشک ما باعث بهبودی باغی نشود بس که...