خاطره‌ی نوای آرام یک بوسه

خاطره‌ی نوای آرام یک بوسه
و تکثری بلورین در حفره‌های شب

سگ‌ها به صدا درمی‌آیند
و ماه
می‌لرزد از شِکوه

مردِ دورنما
در بالکن مردگان
دست در کمرگاه خیال دوشیزه‌ی خویش

او در جستجوی آوازهای نازک‌بال و
لب‌های پروانه‌ای‌ست
با آن که می‌داند صدا را بازگشتی نیست
از نغمه‌گاه اتصال‌ها

این جنون اندوهناک فریب است که می‌آزارد؛
پیکر گلی گم‌ شده و
ریشه‌های به جا مانده‌ی رنجی سترگ

اکنون بازمی‌گردد او
به تختی که می‌خواهد در آن
عضلاتش را به تاریکی بسپارد
جایی که گرمای خاطره‌ی نفسی
هر شب
چون تراموایی از میان سینه‌اش می‌گذرد.

حسین صداقتی

دل نیست که دل را دهم دل دار اگر هست

دل نیست که دل را دهم دل دار اگر هست
از عشق پر از خالی ام بردار اگر هست

دل مرده در این سینه ی پر دردم انگار
یا رب به تو آن را دهم این بار اگر هست


محمد خوش بین

دوست داشتن هایم گره خورده بود

دوست داشتن هایم
گره خورده بود..
گره ها را که باز کردم
به سرِ نخی رسیدم
که در دستان تو بود..
.

علیرضا تندیسه

باچشمانش گفت:

باچشمانش گفت:
برایم شعر بخوان
اماخسته ترازآنم
با واژه های اندک
از خوبی های تو بنویسد
قلمم
یادگاری از باتو بودن را

سید حسن نبی پور

ای حریمِ پاکِ قلبم تا ابد ماوای تو

ای حریمِ پاکِ قلبم تا ابد ماوای تو
کاش می شد جانسپارم نازنین در پای تو
تو چنان بحر وسیعی فارغ از غمهای من
من کیم همچون غریقی غرق در رویای تو
مانده ام در کوره راه عشق با دستی تهی
نیست آهی تا کنم با ناله ای سودای تو
در خروش و در تلاطم میشود جان و دلم
هر زمان که نقش بندد در دلم سیمای تو

من تمام دردهایت را به جانم میخرم
کاش روزی من بمیرم نازنینم جای تو

مهدی رنجبر