سوار بر قایق عشق

سوار بر قایق عشق
فتح می کنم
آبی چشمانت را.

سید حسن نبی پور

من گله ندارم ازنگاه سردت

من گله ندارم ازنگاه سردت
دوست دارم بگیرم دستهای گرمت
همراه خلوت شبهایم باش
برایم  نمانده چیزی جز امیدت


سید حسن نبی پور

خمیدقامت مان

خمیدقامت مان
باورمان شد
آنچه برباد رفت
عمرمان بود
نه برگهای پاییز


سید حسن نبی پور

باران ترانه ای ست

باران ترانه ای ست
برای باهم بودن
دریک جان پناه
دست دردست هم
بارقصی عاشقانه

سید حسن نبی پور

درکابوس شب های دلتنگی

درکابوس شب های دلتنگی
مدام باخودمی جنگم
وقتی باد زوزه می کشد
برآتش افروخته ی جنگل


سید حسن نبی پور