مهر هم از راه رسید
میان شهریور و آبان
پلی می زنم به نامش
تا تو باشی و من
شک ندارم
ما می شویم
در آغوش پاییز
سرشار از دوست داشتن
سید حسن نبی پور
زندگی شستن یک بشقاب است
که درآینه ی چشمانت
هزاران بارشکستم
سیدحسن نبی پور
گرچه باریزش برگها
زیرپای عابران
مرگ شان فرامی رسد
اما شعرجان می گیرد
برعریانی درختان
درپاییز
سید حسن نبی پور
درخیابان پرسه زدم
بن بست بود
بگو ؟
کجاست خیابانی که
مقصدش آغوش توست
سید حسن نبی پور
ساعتها متوقف شدن
زمان نمی گذرد
دنیابه پایان رسیده
ومن درفراسوی آسمانها
بدنبال تومی گردم
سید حسن نبی پور