صبحیکه نباشی به شب تار شبیه است
ایمان بدون تو به انکار شبیه است
گل بی تو کجا جلوه کند تا تو نیائی
صحرای نروییده به شنزار شبیه است
وا کن به نگاهی نفس روزنه ها را
این پنجره بسته به دیوار شبیه است
پیچیده ترین لایحه ی فصل بهاری
هر رشته موی تو به عطار شبیه است
لیلا که تو باشی همه شهر جنونست
مجنون تو البته به هشیار شبیه است
کو امن و امانی که جهان را بنوازد
تا طرز نگاه تو به پیکار شبیه است
از جاذبه ی پلک بلاجوی تو گیجم
گیرایی چشمت به طلبکار شبیه است
علی معصومی