یادِ تو ماهی گُلیه

یادِ تو ماهی گُلیه
یادِ تو پولکِ عبور
سُر می‌خوره از دستِ من
می‌ره تا دریاچه‌ی نور

میونِ ابرِ آرزو
یادِ تو بادبادکِ من
سُر می‌خوره نخِ خیال
می‌ری تا ناپدید شدن


یادت تویِ بی‌خبری
صد قاصدک از خَبره
مشتم که وا می‌شه برات
یادِ تو رو باد می‌بره

یادِ تو تشنه‌ی عبور
می‌ره تا دور، نمی‌مونه
یه قایقِ کاغذیه
تو جایِ تُندِ رودخونه

یه خاطره از کودکی
یادِ تو قلعه‌ی شنی
حل می‌شه تو دستای موج
با آبِ دریا هَمگِنی

هومن فرهادی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد