از احترام نام توست کوچکی نام من
بزرگ باش و نام کوچک مرا صدا بزن
چقدر انتظار تا بهار پیشرو؟ بزن
برای شعر تازهتر، بهار را به نام من
اگرچه زندهزیستی، چنانچه آشنای تو
به مرگ خم کنیم سر، خموده میکند دهن
اگر تو اعتنا کنی به منجلاب مرگ ما
به شادمانه میزنیم دست و پای در لجن
گذشتهایم تا تو از هرآنچه خویش نام داشت
که با تو روح تازهای دمد به جسم خویشتن
کسی نداد فرصت و بدون دوست طی شدیم
تو فرصتی دوباره شو برای دوست داشتن
سپهر حسنزاده