نمودی دردلم ماوا،نپرسیدی چراازما
که اینجاصاحبی دارد،ویابی صاحب است جانا
توچون بنشسته ای دردل،نسازی بهردل مشکل
مداراکن تو ای دلبر،که ناگه نشکنی دل را
کنون بنموده ای دل را،توای زیباگرفتارت
وفاداری نما بادل،نداردجزتودردنیا
توای خورشیدتابانم،خبرداری
توانستی
که باآن چشم شهلایت،کنی مارا
چنین شیدا؟
توباافسونگری هایت،ربودی عاقبت دل را
نکن کاری تو ای زیبا،که ازعشقت
شَوَم رسوا
الادلبرتومیدانی،که باآن رویِ چون
ماهت
نمایی محفلم روشن،چوباشی همدمم شبها
ندارم من که محبوبی، در این عالم
بغیرازتو
نمیخواهم کسی رامن،تویی دلدار
من تنها
تویی چون ماه تابانم،(خزان)را
همچنان جانی
به هرجایی سفرکردم،ندیدم چون
تومن زیبا
علی اصغر تقی پور تمیجانی