ای سرزمین اهورایی
ای معبد فرشید
تارهای گیسوان یلدای را
با سرانگشتان خنیاگرت
به کناری بزن
تا مهر، دوباره، بتابد،
ای مهربانِ مهر، بان
فردا،
دوباره، روز، بلند میشود،
اما، خجل، ز دیدنِ قامتِ بلند تماشاییت،
ای مهربان خورشید
خورشید هر زمان
بر جان من بتاب
محمد-علی زرندی