هر لحظه را بدون تو سپری کردم

هر لحظه را بدون تو سپری کردم
هر شب نشستم شعر خواندم و گریه کردم
فکرهایم پر از خیال و آرزوهای محال بود
از پنجره به خیابان چشم دوختم و گریه کردم
یک فنجان قهوه و عکسهای قدیمی
هر جا که حرفت شد همان دم گریه کردم
تار سپیدی بین موهایم دیدم

آنقدر بر خود خیره ماندم و گریه کردم

دانیال عقیلی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد