تو فکرتم به حدی که
از خودتم به تو می گم
هر دفعه که می بینمت
جونمو از تومی گیرم
دوری ِ راه تو برام
تویی که مثل نفسی
رد کرده قلبمو دیگه
از حد و مرز بی کسی
لحظه ی دیدن تو هم
دلهره با منه هنوز
خاصیتت همینه که
می گه به عشق من بسوز
ناز چشاتُ می کشم
خودتو از تو می گیرم
عمریِ تا به تو بگم
بی تو تمومه می میرم
با تو پر از بهونه ام
شکوه ی عاشقونه ام
بغض رها شده منم
قلبِ تو آشیونه ام
سمیرا صادقی