تقدیر، آنروز گره در گره شد...

تقدیر، آنروز گره در گره شد...

که نگاهم، به لبهای تو کور شد...

رسم و آیین نوشتم، با نگه تو...
خستگی سهم من و دل کندن از تو...

علی اصغر محمدی له بیدی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد