وصفت نه به قلم آیدونه هربیانی
خورشیدفروزان جهان وماه تابانی
توخرمی سبزه وگل سرآغازبهارانی
هم هادی دین هدایی هم گشوده ره کهکشانی
ای ستاره درخشان سحری وی چشمه ی نوش زندگانی
باتوبرون شودغصه ودردوهجرانی
کاشکی خدابشنوداین نوای هرروزوشبم
بایادگل رویت زنده ام ای اصل مهربانی
سالهاست آسمان دل مکدرست
ای دریغا زقطره قطره ی بارانی
گویی روزگارداردسری ناسازگار
امیدجان ونورجهان مردیم زهرمانی
کاش بیایی وزکرم دنیایی دردانه مهرببارانی
ای مظهردادارتوصاحب الطاف بی کران کبریایی
گرمرحمت فرمایی ودمی زپس ابررخ نمایی
مارازغصه های بیشمارروزگارمی رهانی
دوش درعالم رویاچه زیبادیدمت
ای صاحب شیرین ترین جمال دلربایی
درمیکده ی عشق سرخوش ومجنون ترینم
باهرقدحی عقل وهوش زسرمی پرانی
غم فراق هزارساله وغربت تنهایی
قصه ایست جگرسوزوپرازپریشانحالی
تاآمدنت گل زهراوعلی قدمی بیش نمانده
پای بگذاربرجان پنهان ترین هرپیدایی
ای تاج دوسرا مهدی جان
کاش به سرشک دیده منتظران نظری نمایی
هم دم مسیحایی وهم کلیم ونوح وهم احمدمختاروحیدرکراری ...
شوق دیداری وامیدراه خستگانی
روزی برسدکه جهان به خویش ندیدست
آوازخوش مرغان بهشت نفس فرشتگان وشمیم نرگس مستانی
بهاالدین داودپور