ای ماهِ رشیدِ اهل ایمان، عباس
خورشید به نور تو فروزان، عباس
در دست تو غیر غیرتت، هیچ نبود
جان را به فدای عشق دادی، عباس
دستت سپرِ حرم شد و جاوید ماند
چشمان تو ماهِ آسمان شد، عباس
افتاد تنت، ولی عَلَم بر جا ماند
از خونِ تنت، عَلَم به پا شد عباس
با عشق، به سوی عشق رفتی، تا عشق
جان باختی و شدی درخشان، عباس
میلاد تو شورِ عاشقان است کنون
تو ساقیِ دشتِ تشنگانی، عباس
احمد گودرزی