ای ماهِ رشیدِ اهل ایمان، عباس
خورشید به نور تو فروزان، عباس
در دست تو غیر غیرتت، هیچ نبود
جان را به فدای عشق دادی، عباس
دستت سپرِ حرم شد و جاوید ماند
چشمان تو ماهِ آسمان شد، عباس
افتاد تنت، ولی عَلَم بر جا ماند
از خونِ تنت، عَلَم به پا شد عباس
با عشق، به سوی عشق رفتی، تا عشق
جان باختی و شدی درخشان، عباس
میلاد تو شورِ عاشقان است کنون
تو ساقیِ دشتِ تشنگانی، عباس
احمد گودرزی
ای فلسـطیـن باغ زیتونت کجاست
آن همه طفلان معصومت کجاست
ای فلسطین مردم مَردت کجاست
آن کفـن پوشان بیدارت کجاست
ای فلسطین پس نواهایت کجاست
خـنــدهــای نــونـهالانـت کجاسـت
ای فلسطین ارض نایاب خدا
ای به مـنـزلگـاه وحی و انـبیا
پیکرت زخم خورده و گلگون شده
دشـمنت تـرسـو و درمانـده شده
غـــزه ای شـهر شـهیدان خدا
کمتر از دشمن ندیدی تو جفا
چـون امـامم گفـته تـو پیروزی
پس مقاوم باش که تو پیروزی
احمد گودرزی