سطلهای شهر را
خالی نکنید
امید مرد تنها را
تنها نکنید
این روزها به اندازه کافی
خالی است
خالی خالی را
خیالی نکنید
روزی پیرمردی
به این سطل است
روزی رسان را از رزق
جدا نکنید
گاه گاهی به رکوع ش
می بینم
عمری است در سطل سجده کرده
می بینم
این قیام و قعود
این عبادت را
کوتاه نکنید
بگذارید که در سطل خم گردد
دستهای پینه بسته اش
رها نکنید
برف بر کوه
چون بارد
فصل گرم
چشمه می گردد
چشمه گونه هایش
نگاه نکنید
بگذارید گله اش
فقط از روزگار باشد
تحقیر گله اش
با نگاه نکنید
روزی حلال ش
در سطل است
روزی حلال ش
نا حلال کنید
امید او به بهار
خلق است
بهار را با او
رها نکنید
سیاوش دریابار