ای که نامت به زبان همچو عسل میآید
مادرم تاجِ سر و روح و تنم میپاید
با نگاهت دلم از غصه رها میگردد
عطر آغوش تو چون باغ و چمن میآید
هر چه گویم زِ مقام تو کم استای مادر
جانِ من در رهِ تو هدیه شدن میباید
آرزویم که همیشه تو سلامت باشی
مادرم تا به ابد نام تو خوش میآید
مهکامه شریعتی