اسبِ رهوار قلم را سُرمه کرده در قدمگاه آورید

‌اسبِ رهوار قلم را سُرمه کرده در قدمگاه آورید‌
خسرو و فرهاد و هم دیگر مجانین را به درگاه آورید‌

‌خرمن دل دود دارد، زین سبب آتش نمی‌گیرد به عشق
سوزِ آه و نفت حرمان، کوهی از کاه آورید‌
‌‌
‌تخت و ناو و بادزن یا پیل، چنان تاریکی است
در بیابان شمع‌ها افروخته یا ماه در چاه آورید‌

‌این نبردِ عقل و عشق و کفر و دین مغلوبه است
اسب و فیل همراهِ فرزین، قلعه و شاه آورید‌

‌من نه هشیارم نه در آسودگی هستم نه در آسیمه‌گی
اضطرابِ خاطر و امنِ صفا را گاه و بیگاه آورید‌

‌قصه‌ها را ناتمام آخر کنم، پس من چرا بیهوده گفتم
اسبِ رهوار قلم را سُرمه کرده در قدمگاه آورید‌

حمیدرضا چارکچیان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد