تصمیم گرفتم
که دلتنگت نشوم،
اما
یادم میرود
شب که میشود
مروت خیری
از تمامِ
آنچه بر من گذشته است
دوست داشتنِ توست
که دوست دارم
بار دیگر
از سر بگیرم
مروت خیری
... گمان میکنم
گاهی تو
میسپاری به شب
که من
چنان یادِ تو و
دلتنگِ تو باشم
که نتوانم
در خانه بمانم
مروت خیری
...اما باید
جایی ، روزی و ساعتی
بار دیگر
دیداری باشد
میانِ من و تو
تا من بگویم
چگونه
بر من گذشت
روزهای نبودنت
مروت خیری
من که میدانم
تو دیگر نیستی
مُرده ای،
آه از این حسی...
که میگوید،
بگردم
تمامِ شهر را
شاید دیدمش
مروت خیری