آفتاب
که بر پیراهنم نشست
نارنجی کفش هایم
از خواب بی خیالی اش پرید
یک
دو
سه
ریتمی که رقصاند
یاس های دامنم را
تا از مستی حضورت
هزاران عطر خواستنت
نگاهم را بنوازند