خزانست

خزانست
پریشان پایِ غنچهٔ پژمردهٔ عشق
قلبم
سنگ میانِ سینه
چشمانم
خون در شوره زار اشک
پایم
بی تمکین تر از چوب
دستانم
افتاده تر از
امیدِ عاشقی مطرود
فکرم
گیر در گردابیست حزین
که
دلت چگونه آمد؟؟
فتوایِ فراقم دادی....


علی محسنی پارسا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد