لبخند صبح، سرخی خورشیدمان بدهترسم بریز نوگل امیدمان بدهایمان ببار سستی و تردیدها بشورتکرار بس سرشته ی تغییرمان بدهحسرت بگیر رخوت پرهایمان ببررخت سعادت و دل جاویدمان بدهاین چاکران درگه، تنها رها مکنبا غسل نور فرصت تعمیدمان بدهبابک کمالی