پس از کوچ پرستو خاطراتم را نیاوردی
به دریای پر از قو معجزاتم را نیاوردی
از آن روزی که زیر چتر باران آرزو کردی
تو ای آشفته گیسو سوروساتم را نیاوردی
به تشویش شراب آلوده انبوه مژگانت
به زیر طاق ابرو مسکراتم را نیاوردی
اگر چه مومن و دلداده ای از معبد عشقم
پری رخسار هندو... سومناتم را نیاوردی
من از دردی کشان باغ گیلاس لبت بودم
چرا ای بره آهو مالیاتم را نیاوردی...؟
علی معصومی