شرح حالی به تو بردیم و خبر از تو نشد

شرح حالی به تو بردیم و خبر از تو نشد
پیش چشم تو فسردیم و نظر از تو نشد

بسکه مشتاق تو هستیم و نظرکرده عشق
در تب و تاب تو مردیم و گذر از تو نشد

از شرنگ غم ایام و هوا خواهی دوست
شوکران دادی و خوردیم و حذر از تو نشد


آنچه دور از تو گذشت از سر دیوانه ما
عمر بیهوده شمردیم و اثر از تو نشد

واپسن خمره میخانه تو هستی و دریغ
مست لاجرعه دُردیم و ثمر از تو نشد

علی معصومی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد