عاشقی دل خسته از سوی دیار عاشقانم
من همان گم گشته ویران آن خسته دلانم
من همانم من همانم آن آنم
کیستم من من نمیدانم کجایم
دل من جایی و جسمم به جهانی دگر است
هستم من همه جا،قلبم به جای دگر است
تا نیابم آنچه در مغز من است
این جهان و آن جهان هردو برایم سخر است
محمدمتین کرمی