دروغ بود

دروغ بود
بعد از تعجب و آه وحسرت وبالا رفتن ها و پایین آمدن ها
قصه ی بی بی دروغ بود
و ما نفهمیدیم
ما هم دروغ بودیم
حتا خود بی بی

به احساس لامسه ام مشکوکم
به بینایی
به شنوایی
به صدها حسی که باید باشد و نیست

آن ها دورغ کاشتند
ما درو کردیم
ما دروغ خوردیم
جانی نیست
جهانی نیست
مکان و زمانی نیست

یاخته ای برای دل تنگی هایش
روی جهانی که نیست
به بازی مشغول است
وما به نقشی
وبازی خوردیم
تا دیگر دروغی...


عباس جفره

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد