اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتَنـا رُقَیَّةَ
بابا بیا تا من بگویم چی کشیدم
با زور سیلی تا به اینجا من رسیدم
بابا ببین پاهای من تاول زدن چون
از ترس سیلی در بیابانها دویدم
من خواب میدیدم که هستی در کنارم
از خواب با سیلیِ دشمن،من پریدم
بابا لباست را به یغما برده اند،چون
در کاروان به دست یک سرباز دیدم
بابا هنوزم من برایت یک رقییم
با اینکه موهایم سپید و قد خمیدم
بابا به من میگی که یعنی چه کنیزی
من خود در این بازار شامیها شنیدم
حسین یارقلی