دردی است نهان مرا که امروزی نیستاین خنده تلخ از سر خوشی و مَهروزی نیستاین راز که در سینه مهمان و چون نیشتر استعمری است به شعله افکنده خود سوزی نیستعبدالمجید پرهیز کار