موی زینب را دیگر که شانه میکند
بازم حسن دیدار مادر را بهانه میکند
اشک چشم حسین تمام نمیشود
دنیا چه کار با شمع و پروانه میکند
وقتی علی استخوان در گلو ایستاده است
ببین که غم چه با بانوی بی نشانه میکند
گل باغ محمد ختم انبیاء
چگونه با پدر زمزمه ی مستانه میکند
ای خاک شرم بر تو باد که مولایم علی
دارد تمام جانش را دفن شبانه میکند
ثریا امانیان