نمی گردم به غیر از کعبه عشقت مقامی را

نمی گردم به غیر از کعبه عشقت مقامی را
نمی یابم به غیر از رشته مهرت دوامی را

تمام لحظه های با توبودن غرق زیباییست
نمی سازم جدا از آرزویت صبح و شامی را

تمام قاصدک ها خوش خبر باشند اما من
نمی گیرم به غیر از مژده وصلت پیامی را


بگو با هر که دارد در سرش اوهام درمان را
نمی جویم بجز شور و شرنگت التیامی را

اگر این سرسپردن ها مکافاتست و بد نامی
نمی خواهم برای خویشتن جز این مرامی را

میان اینهمه خون جگر هایی که نوشیدم
نمی بینم به غیر شوکران های مدامی را

سرآغازم تو هستی و اگر باشی سرانجامم
نمی سازد کسی نیکوتر از این اختتامی را

علی معصومی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد