نوشته ام که به غیر از تو هم کسی دارم..
دروغ گفته ام و از دروغ بیزارم
نبودن تو نبود مرا رقم زده است
دراین زمانه به درد خودم گرفتارم
تو بازتاب منی در تمام آینه ها
بیا که آینه را بی نصیب بگذارم
گمان کنم اثرات نماز باران است
که من به یاد تودر طول سال می بارم
هنوز جای لبت سرد و سرخ میسوزد
لبت کجاست که آتش زند به سیگارم
به روزگار سیاهی که مانده پشت سرت
قسم که بعد تو من تا ابد عزادارم
هزار بیت غزل را دویده ام تا تو
بیا که از نفس افتاده است خودکارم
اسماعیل خلیفه