زمانی قُویِ دریایی را دیدی همدلِ دریا
گرفتار تب عشق است حریم محفل دریا
اگر فانوس دریایی زند چشمک به دریادار
نشاندارِ تب مَد است فغانِ ساحل دریا
به رقص آیند ماهیها شقایق ها عزادارند
حضور تورِ صیاد است غروبِ عاجل دریا
تجمعهای میگوها بروز جنگ طوفان است
که ویران میکند طوفان نبینی حاصل دریا
محبت کن به دریا گر محقِ عشقِ دریایی
که دریا لایق عشق است محبت قابل دریا
سیاهی زایل دریاست کدورت علت مرگش
به اِحرام مفتخر دارش نگردی قاتل دریا
تبسم های دریا حاصل لبخندِ انسانهاست
بخند تا خنده افشانی به لب ها حامل دریا
حافظ کریمی