باران... از ابرها نمیریزد، از پلکها جاریست.
زمین گهوارهایست؛ اگر میچرخد و میرقصاند،
تثبیتش نکن.
و نقاشیاش هم...
دیوارهایش را رنگ نزن.
چترت را به آسمان نگیر،
ای رهگذر، ای خسته...
باران از ابرها نمیریزد،
از پلکهای تو جاریست.
اشکهایت را پاک کن،
تصویر، خودبهخود درست خواهد شد.
امید دهقانی