ظلمت شب مانده و من‌ و آن عارضه همیشگی

ظلمت شب مانده و من‌ و آن عارضه همیشگی
جدال و جنگ در خانه خود و این مواخذه همیشگی:
دست و پایم کنند نفرین مغز
که چگونه است
که از درد پیچند به خود
و اوست که در خیال ساخته
آرامش آغوش یار
و سر به فلک کشانده است

احمدرضا شهریاری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد