چه غمی بر فراز روز!

چه غمی بر فراز روز!
اگر که عشق بال نگشاید
چه غمی بر فراز روز!

نه دلی مست
که بیافتد
به درازای باده‌ی بی‌جان
نه چشمی
که از سایه رها باشد


نسیم
می‌شکند
کمرگاه گل‌های سرخ را
و اندوه
هم‌چنان
شخم می‌زند
آب دریاها را.

حسین صداقتی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد