وقتی که با منی ، قلبم بی تاب نمی شود
در ذهن من سکوت ، ایجاد نمی شود
یا باز کن این قفس ، یا از برم برو
تشنه به دیدنت ، سیراب نمی شود
دستم بگیر و از ، غوغای شهر ببر
شلوغی این شهر، آرام نمی شود
من از فراغ عشق ، افسرده ام بیا
فریاد با سکوت ، معنا نمی شود
محمد مهرابی