همیشه
راجع به یک چیز می نویسم
" عشق و سکوت هایم "
با واژه هائی
که در من برایت
آه می کشند
این سربازان جان بر کف
که در برابر فاصله ها
این دشمنان قسم خورده
از مرزهای عشق تو
دفاع می کنند
پرویز صادقی
نمی دانی چرا
اما هوای بارانی آرام آرام صدای تو را زمزمه می کند
و غرش ابرهای بهاری آزمون تو را
و وزش بادهای مرطوب
نگاهت را
از من مگیر
چرا که از نگاه تو می نگارم
چرا
محمد حسین ضرغامی
به بلای عشق
گرفتار شدم
بی آنکه بفهمم
چگونه به قلبم
را هم یابی
بی آنکه چیزی را بفهمم
صباجدکاره