چه زیباست گیسوان بافته اَت
میان معرکه ی ایل و تبار شعرهایم
که اینگونه دلم مو به مو
در بند و اسیر عطر گُل های رُزِ
روسری اَت شده؛
و با سُرخی شکوفه های انار لب هایت
قافیه را باخته ام
لا به لای غزل های خُمار پلک
و مژگان چشمان سیاهت
همچون دیدار شمس و مولانا
در این آتشی که بر جانم انداخته ای!
مرتضی سنجری