دلم ققنوسی ست

دلم ققنوسی ست
که برای خواستن ات
تمامی ندارد


پرویز صادقی

مِثل‌یک قطره که‌ بیرون زند ازﻣﻨﺰﻝ‌ﺧﻮﯾﺶ

مِثل‌یک قطره که‌ بیرون زند ازﻣﻨﺰﻝ‌ﺧﻮﯾﺶ
طی کنم فاصله ها را به هوایِ ﺩﻝ ﺧﻮﯾﺶ

دارم امید درازی که‌ به مقصد برسم
که بگیرم به سهولت خبر ازساحل خویش

بی گمان با دل پر غصه به فکر وطن است
آن که یک ذره بیفتاده جدا از گِل خویش

کسی از مسئله هایم نگشاید گرهی
اگر ازسعی خودم حل نکنم مشکل خویش

آن‌ قَدَر‌ بهره نصیبم شده از تجربیات
که دو روزی ببرم فایده ازحاصل خویش


حین کامل شدن زندگی ام گم شده است
تکه‌ی شعرتَرک خورده ای از پازل خویش

شعله ی پُر شرر چهره یِ بانو عسلم
آنچنان زدبه نگاهم که شدم ﻏﺎﻓﻞ ﺧﻮیش

علی قیصری

کِلید صُبحِ مَن , طَنین صدای مَردانه ی توست !?

کِلید صُبحِ مَن , طَنین صدای مَردانه ی توست !?
دَم تو باشد همه ی سازهایم کوکِ کوک اَست.??
چشم هایت سَبد سَبد قافیه است که بافته ام برتن عشق?
خَندهایت که می شِکُفد, رودیست جاری, تَلافی شب های نَبودنت را می کند.☺
عطر تَنَت که دَر خاطرم می پیچد,گُم می شوم میان پیچ و تابش ?
دَستانم را که می فشاری, بی بهانه ترین اِحساسی, برای زاده شُدن بی نهایت پیچک های اِحساسم ?
و جاری می شوم
دَر باوَر دوست داشَتَنت. ?
و نَفس می کشم تو را ?
تا اَبَدیت فصل های طلایی عشق.
طنین

فهیمه آقائی میبدی