تو رفتی و شب شد همه سال و روزم
تو می خواستی تا ابد من بسوزم
مرا اشتیاق نگاه کسی نیست
چه آورده ای بر سر حال و روزم
هنوزم هنوز است من بی قرارت
تودر چشم من بهترینی هنوزم
و بی تو چه سرد ست شب های من
و در هجرت آفتاب تموزم
مرا مژده دادی به عشقی حقیقی
مکن خلف وعده.. مکن کینه توزم
توگفتی ملال مرا می بری .. آه
خودت هم شدی قوز بالای قوزم
نگاهی که می شد به نازت ببندم
چرا خیره حالا به راهت بدوزم
سیدقاسم حسینی سوته