دوست دارم ترا و باران را
برگ رقصنده ی درختان را
شانه های بلند و بالایت
گیسوان تر و پریشان را
با حضورت بیا رقم بزنیم
مرگ تدریجی زمستان را
دوست دارم اگر به دیدن توست
پرسه در کوچه و خیابان را
گل زیبا ی سرخ در حرکت
یک فرشته شبیه انسان را
اشتیاق به هم رسیدن ما
دیدن مَه لبان خندان را
مکث کوتاه و انعکاسش در
چشمهای درشت گردان را
لای آغوش همدگر رفتن
اشک شوق قشنگ و غلطان را
بوسه ی ممتد و نفسگیرت
سُکر زیبای دادن جان را
دست در دست هم قدم بزنیم
کوچه پسکوچه های تهران را
تو بیا تا زیادمان ببریم
غم فردا و غصه ی نان را
سیدقاسم حسینی سوته