قدم زنان دوباره در هوای تو
مسافرم به سمت کربلای تو
به سوی تو روانه میشود همان
کسی که شد اسیر ماجرای تو
تمام راه را پیاده آمده
دلی که حاجی است در منای تو
همین که میرسد به اولین عمود
هزار دفعه می تپد برای تو
نوای نوحه ها و روضه هایتان
دمیده شد به گوش من صدای تو
نمی کند نظر به سوی دیگری
دلی که شد همیشه مبتلای تو
بگو به من که در کدام موکبی
که تشنه ام به یک پیاله چای تو
من عاشق توام عزیز فاطمه
تمام هست و نیستم فدای تو
مهین خادمی