آمدم یارت شوم اماتوبهتان میزنیمن چه کردم سنگ براین جسم بی جان میزنیمن که دائم عاشق وهمرازویارت بوده امدرعجب مانم چرا آتش به دامان میزنیافسانه ضیایی جویباری