چگونه خاب
از گلوی تو پایین میرود
شب
وقتی غم
وانمود میکند
به غمگین نبودن
و
تاریکی ،
تنها
حرفش را
به روشنی میزند
از نهایت دردی
که عمق بی حسی اشان
فرق میکند
انگار
عقلشان قد نمیدهد
شعر بگویند
برای تو
شعر...
این آخرین شفایِ
اندوه بیشمارِ بیپایان
که حل میکند
مثل نبات
مشکلات را
در روزهای تلخِ
گم شدهیِ
خرماییِ
موهایت
آرزو ملک آبادی