سخت است دلم بر دل غم زنجیر است
بر حال دلم غصه و غم تدبیر است
هر چیز که در آنطرف زلزله ها ست
در خاک دل و هجر دلم غمگیر است
هیچِ دل من عاشق هیچِ دل او
از عالم و آدم دل من دلگیر است
با رفتن تو هجر و فغان سوز و گداز
از عشق تو دیوانه شدن حق گیر است
تو میروی ای یار و دو چشم دل ما
گر عشق دلم عشق بُوَد شب خیز است
خواب است دلم از غم و ان چشم دو جان
هر چیز که در آینه ها دلگیر است
دل ما را تو مرنجان ای دوست
دوستت دارم و این ساده ترین تعریف است
عاشقت گشتم و این مست دو چشمت بوده
عشق هم بی دل تو بر غم من زنجیر است
کاش کز چشم دلم میبردی
متنفر ز دل و عاشقیت تدبیر است
رقیه نصیری