در رقص نگاه تو بلوای دلم برپاست

هر بار جنون تو هر شعر نیاز من
تو آه نی ام هستی هنگامه ی ساز من

در رقص نگاه تو بلوای دلم برپاست
من عاشق مشهودم افشا شده راز من

ایمان منی جانی از نور تو سرمستم
بگذار شود باطل این بار نماز من

انگاره ی فردایم دیدار و درود توست
امروز بیا کم کن از راه دراز من

پابند توام تا از عشق تو شفا یابم
صیقل بده دینم را بگذار طراز من


شعر از لب تو آمد شور تو نوا سر داد
ای ناز و نیاز من هنگامه ی ناز من

فائزه اکرمی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد