لیلایِ من تنهایی ام را دوست داری؟
یلدایِ بی لیلایی ام را دوست داری؟
از سینِ نامت کوکِ سازم رفت بر شور
لیلایِ من آوای غم را دوست داری؟
ما از تبارِ مردمانِ مهربانیم
دوری چرا؟ دوری ز من را دوست داری؟
از سردیِ تو اشتیاقم می شود کور
ای ماهِ من بی اشتیاقم دوست داری؟
ای بودنت آرامشم ای مهربانم
واگو چرا بر من ستم را دوست داری؟
اعجازِ شیرین، خنده هایت، با دلم کو
یارا مگر اندوه و غم را دوست داری؟
امروز مشتاق تو ام جای تو خالیست
باید بمیرم تا تو من را دوست داری؟
مجنون تر از مجنون منم، لیلاترین تو
فرهاد هم، شیرین شدن را دوست داری؟
عالم نمی ارزد ستم بر یار ای دوست
من دوستت دارم به رسمِ دوست داری
سروشِ سلجوقی سروین