توی خاطراتم قدم می زنم

توی خاطراتم قدم می زنم
فقط رد دست تو رو شونمه
پر از لحظه های خوش تازگی
که زودمی گذره، باز دلت خونمه

دلم دلخوشه اینه به چشم تو
هنوز مثل اون روزای اولم
بگی کاش بهم بیشتر هم شده
تا این حس خسته بره ازدلم

نمی دونم از چشمای پر غرور
می تونی بخونی تو احساسمو
یه وقتا پر از حس دلشوره ام
بگو که هنوز مونده اون حس نو

زیر چشما می افته خط های ریز
به اون قامت خم شده می رسی
برای یه زن پیری بی معنیه
اگه باشه معشوقه ی یک کسی

الهام ابوالحسنی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد